به نظر شما خلقت یک انسان چگونه است ؟

شروعش میتونه صرفاً بخاطر یک لذت یا رفع نیاز باشه . ممکنه رابطه خیلی هدفمند اتفاق بیوفته اما احتمالاً اولین دلیل قانع کننده ای که براش پیدا میشه لذت ـه ... ممکنه بر اثر بی احتیاطی توی همین لذت کوچیک یه اتفاق بزرگ بیوفته . ممکنه بخاطر کم توجهی و اهمیت ندادن به مسائل مرتبط با این قضیه بدون اینکه متوجه شده باشیم باعث ایجاد این اتفاق بزرگ باشیم . چیزی که واضحه اینه که تولد یک انسان یک اتفاق بزرگ ـه ...
اما آیا این اتفاق بزرگ ممکنه مدیریتی به این پیش پا افتادگی داشته باشه ! قطعاً نه ! حتماً یک جایی یک کسی یک چیزی برای تشخیص این که آیا اجازه ی تولد یک انسان داده بشه یا نه باید وجود داشته باشه !! مثلا یک اتاق فکر متشکل از چند فیلسوف چند جامعه شناس آشنا به مسائل روز چند ریاضی دان و آمار شناس چند مشاور آینده نگر و ... که نشستن و یکی یکی مجوز فرود صادر میکنند برای انسانها ...
اما نه ... خلقت انسان باز هم فراتر از یک اتاق فکرـه ! دقیق که میشیم اطمینان پیدا میکنیم که حتماً یک خالقِ بزرگ ماورایی وجود داره که ورای دایره ی تفکرات ماست و به همه ی مسائل آشناس و تسلط کاملی روی امور داره ...
اما پس چرا باز هم آینده ی بعضی ها انقدر تیره و تاره ؟ چرا بعضی ها بیگناه مجازات میشن و از همان ابتدای تولد باید سختیهای زیادی رو تحمل کنند . چرا نوزادی نابینا به دنیا میاد ؟ چرا نوزادی معلول به دنیا میاد ؟ چرا یه کودک تو سه سالگی بر اثر بیماری میمیره !!! مگه خالق ماورایی ما هم اشتباه میکنه ؟ یا بدون گناه مجازات میکنه ؟
هر چی بیشتر به این قضیه فکر میکنم بیشتر گیج میشم ، یه چیزی همش توی فکرم منو یاد این نظریه ی لعنتی تناسخ میندازه ...

آموزش ادبیات فارسی به زبان ساده

ببین در واقع تفاوت بین س و ص و ث مثل تفاوت نسبت من با پسرخاله ی برادر زاده م و پسر باجناق داداشم و پسر آبجیِ زن داداشمه ...
الان فهمیدی ؟

به کجا چنین شتابان ؟

یکی از بخشهای مربوط به فرم گزینش یه ارگانی اینه که متقاضی به چه میزان روحیه ی شهادت طلبی داره !!
کم ... متوسط ... زیاد ... خیلی زیاد ...
بعد من الان خیلی پیگیرم بدونم اینا از چه راهی به جواب میرسن :|
نه جداً !!!!

کلید اسرار مثلاً

من یه بار اومدم تو وبلاگم یکم غر غر کنم دیدم 23 نفر آنلاینن ، جرأت نکردم چیزی بگم :))
تو همون لحظه بود که افق سرش رو از لای در آورد بیرون و آروم بهم اشاره کرد که ... بیا ...

ینی تا حالا تو زندگیم هیچوقت تا این اندازه قانع نشده بودم

+ دایی میدونی چرا به این الاغ ها میگن خر ؟
ــ چرا دایی جون ؟
+ از بس که خرن دیگه ! نفهمن ، الان نگاه کن به این خره ! یه ربعه دارم بهش میگم برگ این گلارو نخور بابایی میاد دعوات میکنه اما خره نمیفهمه ! تازه همش هم پشتک میندازه ...
ــ جفتک :|
+ همون حالا چه فرقی میکنه ...
ــ آخه تو چرا استدلالهات هم به من رفته :|

اون کی بود که میگفت دخترا یا خوشگلن یا وبلاگنویس ؟!!!

نمیدونم چرا از وقتی مد شده بلاگرا عکسشونو میذارن توو وبلاگشون به هر وبی سر میزنم یهو به نوشته هاش علاقمند میشم ...
بچه ها تورو خدا اگه فوتوشاپه بگیدا ، بیشتر از این با احساسات ما بازی نکنید :))))